- ارسال شده در ۱۴۰۰ اردیبهشت ۲۲ ساعت ۲۰:۳۰
- توسط کارشناس مرکز
- ۰ نظر
- در شتابدهنده » استارتاپ
چرا صندوق نوآوری به سمت مدل همسرمایهگذاری در ایران رفتهاست؟
صندوق نوآوری و شکوفایی در ساختار همسرمایهگذاری خود بهمنظور افزایش انعطافپذیری و حمایت حداکثری از اکوسیستم نوآوری کشور و ظرفیتسازی نهادی در این اکوسیستم، مدلی را طراحی کرده است که علاوه بر تأمین مالی قابلتوجه، ورود حداقلی در بنگاه داری و امور اجرایی موضوعات مشارکت را داشته باشد.
در مدل همسرمایهگذاری صندوق نوآوری و شکوفایی ریاستجمهوری نهادهای مالی دارای مجوز میتوانند درخواست همسرمایهگذاری به صندوق نوآوری ارائه نمایند. پس از تایید درخواست توسط صندوق و مشخص شدن سقف مشارکت عامل، متقاضیان میتوانند طرحهای خود را به عاملین همسرمایهگذاری ارائه نمایند. سپس عامل در صورت تایید طرح و توافق با متقاضی میتواند از اعتبار سرمایهگذاری با تایید صندوق در مشارکت دو جزئی و سه جزئی استفاده کند.
عاملهای همسرمایهگذاری
عاملهای همسرمایهگذاری صندوقهای پژوهش و فناوری یا سایر صندوقهای مالی دارای مجوز قانونی هستند که طرف قرارداد صندوق در قرارداد همسرمایهگذاری بوده و مسئولیتهای غربالگری اولیه، ارایه طرح توجیهی به صندوق، ارزشگذاری، عقد قرارداد سرمایهگذاری با موضوعات مشارکت، و مسئولیتهای مدیریتی، اجرایی و نظارتی بر موضوعات مشارکت را برعهده دارند.
موضـوع مشـارکت همـان موضـوع سـرمایهپذیر اسـت. ممکـن اسـت مشـارکت بـا حضـور شـرکای دیگـری از قبیـل نهادهـای همـکار نیـز (مرا کـز رشـد، پژوهشـکده ها و…) شـکل بگیـرد.
مشارکت دو جزئی
این روش از مشارکت بین صندوق و عامل به عنوان ارکان مشارکت خواهد بود. صندوق در این قالب حداکثر ۸۰درصد نقدینگی مورد نیاز را تامین می کند و عامل نیز متعهد خواهد بود حداقل ۲۰درصد از نقدینگی مورد نیاز هر موضوع از مشارکت را از منابع خود شخصا تامین نماید.
مشارکت سه جزئی
ارکان مشارکت در این مدل شامل صندوق، عامل و یک جزء سوم به نام نهاد همکار است. در این قالب مجموع تامین مالی عامل و نهاد همکار باید حداقل ۲۰درصد باشد و حداکثر ۸۰درصد نقدینگی مورد نیاز توسط صندوق تامین میشود.
نکته حایز اهمیت این است که آورده نقدی هیچیک نمیتواند کمتر از ۵درصد باشد. هدف از ایجاد این مدل از مشارکت امکان همکاری با سایر نهادها مانند دانشگاهها، پژوهشکدهها، مراکز تحقیقاتی، پارکهای علم و فناوری، شتابدهندهها و… است. بر این اساس تمامی بازیگران فعال در اکوسیستم نوآوری کشور در صورتی که بتوانند با یکی از عاملین به تفاهم دست یابند میتوانند سرمایه مورد نیاز موضوعات مشارکت خود را در این قالب مرتفع کنند. در این مدل مجددا تمامی تعامات صندوق با عامل است و فرآیند های اجرایی متفاوت از مدل دوجزئی نیست.
گفتگو با علی ناظمی معاون سرمایهگذاری جوان و خوشفکر صندوق نوآوری و شکوفایی در مورد روش همسرمایهگذاری در صندوق
علی ناظمی معاون سرمایهگذاری صندوق نوآوری و شکوفایی ریاست جمهوری، در زمینه سرمایهگذاری و تامین مالی فعالیت میکند. او که مدرک سطح یک تحلیلگر مالی (CFA) دارد، دکتری خود در اقتصاد را سال ۱۳۹۰ از دانشگاه اصفهان دریافت کرده و هماکنون استادیار دانشگاه خوارزمی است.
با او به گفتگو نشستیم تا با دیدگاههای مهمترین سرمایهگذار دولتی ایران در اکوسیستم نوآوری کشور بیشتر آشنا شویم.
چرا صندوق به سمت مدل همسرمایهگذاری رفتهاست؟
صندوق چهار حوزه کاری دارد. درحقیقت صندوق چهار خدمت ارایه میدهد: تسهیلات، ضمانتنامه، توانمندسازی و نهایتا سرمایهگذاری. پس سرمایهگذاری یکی از ابزار مهم صندوق برای حمایت از فضای نوآوری و کارآفرینی درکشور است.
سرمایهگذاری چه سهمی از این ۴ خدمت شما را شامل میشود؟
صندوق سال ۱۳۹۲ تاسیس شد. اما مقدار سرمایهگذاری تا سال ۱۳۹۷ صفر بودهاست! با تغییرات جدید و آغاز کار سومین هیاتعامل صندوق، از اواخر سال ۱۳۹۷ مقدمات این کار شروع شد.
چرا تا سال ۱۳۹۷ هیچ سرمایهگذاری انجام نشدهبود؟
این موضوع دلایل متعدد داشت. مهمترین نکته این است سرمایهگذاری نیاز به روش و مدل مناسب دارد. نیازمند ابزار است و تا آن زمان این ابزار در دسترس نبود.
نگاه اول و ساده این است که صندوق بنشیند و متقاضیان سرمایهگذاری مراجعه کرده و پروپوزال ارایه دهند تا ما ارزیابی کرده و از بین آنها گزینه مناسب را انتخاب کنیم. این همان روش سرمایهگذاری مستقیم است. اما حتی در شکل سرمایهگذاری سنتی هم این روش، بدترین روش ممکن است؛ این رفتار یعنی توسعه بنگاهداری دولتی که همه ما به خوبی نتایج و مشکلات آن را میدانیم.
زمانی که ما بهعنوان یک بخش دولتی وارد سرمایهگذاری میشویم و سهام یک استارتاپ را می گیریم، عملا یک پورتفولیو از شرکتهای مختلف خواهیم داشت، صندلی در هیات مدیره داریم، وارد فضای عزل و نصب، مجمع و مدیریت شرکتی میشویم. اینها یعنی عدم شفافیت، انتخاب نامناسب، پتاسیل فساد و …
مدل همسرمایهگذاری چطور جلوی این پتانسیل فساد را میگیرد؟ چون بهنظر میرسد که بنگاهداری دولتی با بودجه عمومی، اصلا با روح سرمایهگذاری خطرپذیر در تضاد است.
معضلاتی که گفتم حتی در سرمایهگذاری سنتی هم وجود دارد، مخصوصا در کشورهایی که مشکلات شفافیت در فضای کسبوکار دارند. وقتی ما وارد حوزه نوآوری و سرمایهگذاری خطرپذیر میشویم، همه مشکلاتی که در سرمایهگذاری سنتی بودهاست، چند برابر خواهد شد.
در حوزه نوآوری مسئله اطلاعات نامتقارن بسیار جدی و اساسی است. سطح اطلاعات سرمایهگذار نسبت به کارآفرین متفاوت است. کارآفرین نکاتی از پروژه میداند که سرمایهگذار اصولا اطلاعی از آن ندارد و آگاهی نسبت به آن نیز بسیار سخت است و صرفا در طول زمان و با همکاری متقابل این شکاف اطلاعاتی ممکن است کاهش یابد. اطلاعات نامتقارن باعث می شود در گام اول که ورود به فرایند ارزیابی است با چالش روبرو شویم.
در کنار مشکل عنوان شده چگونه ممکن است که صندوق بهعنوان یک نهاد عمومی در همه زمینه های شامل نانو، بایو، فناوری اطلاعات، تولید ماشینآلات، تجهزات پزشکی، دارو و … تیم متخصص ارزیابی داشته باشد، این موضوع اصولا امکان پذیر نیست و از نقطه شروه فرایند که مربوط به ارزیابی است با چالش جدی روبرو خواهیم بود.
از طرف دیگر، سرمایهگذار خطرپذیر، چهار آورده برای کارآفرین دارد. مهمترین هنر سرمایهگذار خطرپذیر تغییر نتورک کارآفرین است. یعنی بتواند شبکه کارآفرین را طوری تغییر بدهد که بتواند به بازارهای جدید دسترسی پیدا کند، بتواند برای راندهای بعدی جذب سرمایه، به سرمایهگذارهای جدیدتر دسترسی پیدا کند، آدمهای متخصص بیشتری را بشناسد و … دومین آورده سرمایهگذار این است که با خودش باید دانش به آن مجموعه بیاورد.
سومین آورده سرمایهگذار، منتورینگ و مربیگری است. چهارمین آورده سرمایهگذار، پول است. ما بهعنوان صندوق نوآوری و شکوفایی ریاست جمهوری، فقط عنصر چهارم را داریم. اساسا دولت فقط عنصر چهارم را دارد. اما اتفاقا در سرمایهگذاری خطرپذیر، سه مورد اول، یعنی نتورک، دانش و منتورینگ اهمیت بسیار بیشتری دارد. پس دولت باید سراغ روشهای جایگزین برود.
روش جایگرین در اکوسیستم نوآوری این است که دولت یا هر نهاد سرمایهگذار منفعلی که فقط پول دارد، صرفا به سرمایهگذاران هوشمندی که در این بازار هستند کمک میکنند و کمبود پول آنها یا بخشی از ریسک آنها را جبران میکند.
روندهای جهانی در زمینه همسرمایهگذاری چگونه است؟
به دلایل مختلف، مدل همسرمایهگذاری دارد در دنیا متداول میشود. چون نهادهایی که فقط پول دارند، پشت نهادهایی میایستند که تخصص و دانش کافی در زمینه سرمایه گذاری خطرپذیر دارند. این نوع از سرمایه گذاری در دسته سرمایه گذاری های جایگزین در سبد سرمایه گذاران نهادی بزرگ قرار گرفته و عملا به عنوان تامین کننده مالی در این بازار نیز حضور دارند.
در روش همسرمایهگذاری صندوق، نهاد همکار شما هم باید پول بگذارد.
بله. بهخاطر اینکه وارد مساله عاملیت میشویم. زمانی که با کسی همسرمایهگذاری میکنید، بهخاطر اینکه جلو انتخابهای غلط یا تصمیماتی که ممکن است منافع شما را بهخطر بیاندازد، بگیرید، از او می خواهید که اگر واقعا به تیمی که انتخاب کردهای «اعتقاد» داری متناسب با توان مالی خودش بخشی از پول را فراهم کند.
این موضوع کمک میکند که عامل سرمایهگذاری تصمیمات و اقداماتش با منافع همسرمایهگذار که نقش منفعلی دارد، هم راستا و امکان انحراف کمتر باشد.
در همه دنیا هم همینطور است، فقط در جزییات فرایندی اختلاف وجود دارد. مثلا «انجل کوفاند» در انگلیس میگوید اگر سرمایه گذاران فرشته ۶۶درصد را تامین کند، من ۳۳ درصد دیگر را تامین خواهم کرد. یا در آمریکا یک سری شرکتهای خصوصی سرمایهگذاری در کسبوکارهای کوچک (Small Business Investment Companies) هستند که زیر نهاد SBA (نهاد دولتی آمریکا که معادل صندوق نوآوری است) فعالیت میکنند و در آنجا هم سرمایهگذاری به نسبت یک به دو یا یک به سه است.
شما یک به چهار سرمایهگذاری میکنید. با توجه به اینکه سرمایهگذار خطرپذیر دانش و ارتباطات و منتورینگ هم میآورد چه سهمی بین خودتان و همسرمایهگذار تقسیم میکنید؟
ما ابتدا یکسری نهاد را بهعنوان همسرمایهگذار یا عامل معین میکنیم…
این خودش پتانسیل فساد ندارد؟
این همسرمایهگذار را اسناد و قوانین مشخص کردهاست و به سلیقه ما نیست. آییننامه صندوق نوآوری و شکوفایی، صلاحیت عامل را تعیین کردهاست. عاملهای ما بین ۶ تا ۸۵ میلیارد تومان نزد ما اعتبار دارند و لیست آنها و اعتبارشان و مقداری که تاکنون از اعتبارشان خرج شده در سایت صندوق درج شدهاست.
حدود ۵۰ سرمایهگذار خطرپذیر، میتوانند عامل صندوق باشند که بخش مهمی از آنها تقاضا دادهاند واکنون به عنوان عامل فعالیت میکنند. پس بازار هم لزوما انحصاری نیست. همه سرمایهگذاران به محض اینکه تقاضا بدهند میتوانند همسرمایهگذار ما باشند. اعتبار آنها هم براساس عملکرد گذشته آنها در سرمایهگذاری خطرپذیر، سرمایه ثبتی آنها و توان نیروی انسانی و فنی که دارند، محاسبه میشود.
عامل همسرمایهگذاری بر اساس دستورالعمل و اعتبار تخصیص یافته امکان جستجو و ارزیابی گزینههای مختلف را دارد. هرزمان که یک گزینه را برای سرمایهگذاری مناسب تشخیص داد، آن را به صندوق پیشنهاد میدهد. مثلا میگوید در نتیجه ارزیابی من، این سرمایهپذیر یکمیلیارد تومان پول نیاز دارد و در ازای آن ۵۰ درصد سهام به سرمایهگذاران تعلق خواهد گرفت.
عامل میتواند به صندوق پیشنهاد دهد که به صورت مشترک تامین مالی انجام شود و از مبلغ یک میلیارد مورد تقاضای سرمایه پذیر ۲۰۰ میلیون را عامل و ۸۰۰ میلیون مانده را صندوق تامین کند. این چارچوب دقیقا در حال حاضر درحال اجرا است. متقاضیان سرمایه نیز مستقیما به عاملین مراجعه میکنند و ما فرایند دریافت پروژه به صورت مستقیم و ارزیابی آن را نداریم. درگاه پیشنهادی عاملین سرمایهگذاری هستند.
البته همیشه همسرمایهگذاری و تامین مالی یک به چهار نیست. ممکن است ۵۰۰ میلیونتومان را سرمایهگذار خطرپذیر تامین کند و ۵۰۰ میلیون مانده را نیز صندوق بگذارد. من اگر بخواهم خیلی ساده بگویم (چون در اکوسیستم ما خیلی این واژه مرسوم است) ما یک نوع LP/GP مجازی ایجاد کردیم. چون به واسطه قانون محدود هستیم و بهدنبال بنگاهداری هم نیستیم، GPهایی شناسایی کردهایم که در قالب قرارداد تامین مالیشان می کنیم.
خب ارزیابی سادهتری هم احتمالا در صندوق باید انجام میشود، درست است؟
بله
چه شاهدی بر این مدعا هست که این روش بهتر عمل می کند؟
نکته اول اینکه این مدل در عمده کشورها در حال اجرا است و روند استفاده از آن نیز صعودی است. ما صرفا براساس اقتضائات و چارچوب قانونی کشور، آن را بازطراحی کردهایم. اما در هرحال قضاوت در خصوص کارایی مدل و ایرادات ممکن در فرآیند نیازمند زمان و دریافت بازخوردهای مناسب از ذینفعان است.
درحال حاضر که کمتر از یک سال از اجرای این فرایند می گذرد، کمتر از از ۱۰ درصد. پیشنهادهای وصول شده از عاملین رد شدهاست و نرخ تصویب بسیار بالا است. ما در چارجوب این مدل آماده ریسک بالا و ورود به موضوعاتی هستیم که دارای مزیت راهبردی یا فناورانه باشند.
حالا عددها که خیلی کم است، ۶ میلیارد و اینها …
۶ میلیارد تا ۹۰ میلیارد به هر عامل. به نظرم برای برای فاز اول عدد خیلی خوبیه.
خب چند تا سرمایهگذاری و مجموعا چقدر؟
ببینید ما ۵۰ صندوق داریم و بالای ۵۰۰ میلیارد تومان هم خط اعتباری داریم که به همسرمایهگذاری تخصیص دادهایم. این ظرفیت برای یک سال درنظر گرفته شدهاست. فکر کنم در کل اکوسیستم این رقم قابل توجه است. داریم درد مورد عدد ۵۰۰ میلیارد تومان در سال برای سرمایهگذاری خطرپذیر صحبت میکنیم.
درستاست که این عددها برای مید و لیت استیج کم است اما برای شروع، در قالب سرمایهگذاری خوب است. نکتهای که نباید فراموش شود این است که کسب و کارهایی که به اعداد بزرگ نیاز دارند مورد هدف این برنامه نیستند.
کسب و کار بالغ یا در مسیر رشد که در یک راند نیازمند ۱۰۰ میلیارد تومان است، باید منابع مورد نیاز را از بازار جذب کند و برنامههای حمایتی در این قالب برای این سرمایهگذار مناسب نیست و شاید مانع توسعه آتی آن هم محسوب شود.
چقدر پذیرای شکست هستید؟ بههرحال عدمقطعیت ذات استارتاپ است. بخش دولتی چقدر پذیرایی مسایل ذاتی اکوسیستم استارتاپی است؟
ببینید ساختار قراردادهای ما طوری است که ما در سود و زیان شریک هستیم.
منظورم از دید بالادستیهاست …
بله این پذیرفته شدهاست. ما حتی مدلهای بهشدت پرریسکتر هم داریم که به زودی در یکی دو ماه آینده اعلام می کنیم. ولی همین الان هم در قراردادهایمان صریحا آمده که عامل [سرمایهگذار خطرپذیر] هیچ مسئولیتی در خصوص سود یا زیانده بودن پروژه ندارد. این موضوع کاملا بررسی و در هیات عامل مکرر بحث شدهاست.
ورود به حیطه سرمایه گذاری خطرپذیر بدون پدیرش ریسک شکست معنا ندارد و مدیریت کلان صندوق کاملا به این موضوع و چارجوب آن واقف است.
ببینید، همانطور که گفتید هیاتهای عامل قبلی صندوق سرمایهگذاری نکردند و منابع را نگهداشتند یا صرف خرید این ساختمان بسیار گرانبها کردند که ارزشش چندین برابر شدهاست. اما وقتی شما کار میکنید و سرمایهگذاری میکنید، قطعا در جاهایی هم به نتیجه نمیرسید. ممکن است این نگاه در حکومت پیش بیاید که قبلیها سرمایه را حفظ کردند ولی شما درجایی، آن را بهباد دادید و کاری نداشتهباشند که مجموعه کار کرده و زحمت کشیده و کلیت سرمایهگذاری هم سودده بوده و فقط به یکی، دو پروژه زیانده اشاره کنند. ممکن است تبلیغاتی علیه اکوسیستم نوآوری کشور، قبل از بلوغش شکل بگیرد.
باید در این مورد به ۳ نکته اشاره کنم:
۱) صندوق یک نهاد بسیار جوان است و ما نباید انتظار یک نهاد بالغ را از آن داشتهباشیم. دولت پیش از این وارد این فضا نشده و نباید آن را با فعالیتهای دیگر و یا چارچوب سرمایهگذاری سنتی مقایسه کرد. طبیعیست که در طول زمان فرآیندها و ابزار شکل میگیرد و تجربه کسب میکند و بالغ میشود. بنابراین شکست پروژه برای یک نهاد جوانی مانند صندوق قابل درک است و به نظرم جزیی از کار محسوب می شود. همان طور که اشاره کردید، نگرانی از این موضوعات به مفهوم عدم فعالیت یا تصمیم گیری است.
۲) هیات عامل جدید صندوق هم اصولا بخشی از اکوسیستم نوآوری کشور بودهاند. تمایلشان هم این بوده که از ابزار و روشهایی استفاده شود که نیازهای اکوسیستم را پاسخ دهد. به نظر من ریسک بالایی را هم پذیرفتهاند و درحال حاضر علاوه بر سرمایه گذاری سایر خدمات مانند گرنت را نیز فعال کردهاند که اساسا ریسکپذیری را افزایش دادهاست.
۳) و به طور کلی سیاست دولت این است که با حمایت «درست» و «حداکثری» وارد این حوزه شود. حوزه نوآوری به دلایل مختلف نیازمند حمایت است. این موضوع یکی از وظایف مهم دولت ها است.
در تکمیل نکتهای که فرمودید باید به این موضوع هم اشاره کنم که یک موقع ما از روش نادرستی استفاده میکنیم و منابع ما از دست میرود، یک موقع ابزار و روش از استانداردهای لازم برخوردار است اما ریسک ذاتی یک پروژه منجر به شکست میشود. این دو مورد باید بهخوبی از هم تفکیک شوند.
اگر من مدل سرمایهگذاری مستقیم را ادامه میدادم و نرخ شکست ما میرفت به بالای ۸۰ درصد، دیگر نمیتوانستم بگویم این ذات سرمایهگذاری خطرپذیر است. بلکه این نشان میدهد که مدل سرمایهگذاری اشتباه بودهاست. اینجا خطای ارزیابی داشتهایم، خطای منتورینگ داشتهایم. اما وقتی ما مدلی را پیادهسازی کردهایم که همه دنیا دارند برآن اساس کار میکنند و در کشورهای پیشرفته هم بسیار مرسوم است و معتقدیم که این مدل نیازهای واقعی اکوسیستم را درنظر گرفتهاست، وقتی شکستی هم پیش میآیند به این نتیجه میرسیم که این شکست، به ذات آن کسبوکار برمیگردد. بنابراین به نظرم در اینجا، شکست پذیرفته شدهاست.
غیر از روش همسرمایهگذاری روشهای دیگری هم برای سرمایهگذاری در اکوسیستم دارید؟
بله ما ابزار دیگری هم داریم که اتفاقا بسیار هم مورد توجه ماست. در کشور یک ظرفیتی وجود دارد به اسم صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر که تحت نظارت سازمان بورس است. این صندوقها مثل بقیه نهادهای جوان در کشورمان مزیتها و مشکلات خود را دارند. ما در این صندوقها سرمایهگذاری می کنیم و فعالانه حضور داریم. آنجا دیگر ریسک خیلی بالا نیست.
برای مقایسه میگویم تا پیش از سال ۱۳۹۷ کل سرمایه صندوقهای خطرپذیر کشور حدود ۱۵۰ میلیارد تومان بوده و بزرگترینش هم ۶۰ میلیارد تومان بودهاست. امروز با حمایت صندوق نوآوری و شکوفایی، صندوقهایی که ثبت شدهاند یا موافقت اصولی آنها گرفتهشد است مجموعا بیش از ۵۵۰ میلیارد تومان است. بزرگترین صندوق سرمایهگذاری هم الان ۲۴۰میلیارد تومان سرمایه دارد. همچنین صندوق دیگری با سرمایه ۱۶۰میلیارد تومان ثبت شده است.. این مجموعهها ظرفیت خیلی خوبی برای اکوسیستم نوآوری ایران فراهم میکند. به دنبال ایجاد صندوقهای دیگری با رویکردهای موضوعی (در حوزههای خاص) هم هستیم.
در مجموع با همه روشها و ابزارهای سرمایهگذاری چه همسرمایهگذاری و چه دیگر روشها، رقم کل سرمایهگذاری شما را میتوانید با کشورهایی تقریبا همسایز ایران مانند ترکیه یا شرق اروپا یا خاورمیانه مقایسه کنید؟
از نظر دولتی یا کل اکوسیستم؟
هر دو. هرکدام که اطلاعات دارید.
از مجموع کل سرمایهگذاری خطرپذیر که در دنیا انجام میشود، ۵۰ درصد آن که فقط در آمریکا انجام میشود و از آن ۵۰ درصد هم دوسومش در سیلیکون ولی انجام میشود.
حجم سرمایهگذاری همبستگی بالایی با سایر اجزای اکوسیستم دارد. شما نمیتوانید بگویید که سرمایهگذاری انجام شود در شرایطی که مشکلات ساختاری در اکوسیستم و فضای اقتصادی کشور وجود دارد. متوسط زمانی انجام یک سرمایه گذاری حدود چهارماه است و ظرفیت قانون تجارت، استانداردهای حسابداری و سایر نیازهای مکمل در فضای کسب و کار ما نیز منطبق بر نیازهای سرمایهگذاری خطرپذیر نیست، بنایراین انتظارات ما هم در همین چارچوب باید باشد.
قانون تجارت فعلی محدودیت جدی برای عقد یک قرارداد حقوقی استاندارد دارد و حفظ منافع سرمایهگذار خطرپذیر و سرمایهپذیر به صورت همزمان بسیار سخت و دارای پیچیدگیهای متعدد است. به نحوی که شما نیاز دارید از انواع راهکارهای خلاقانه برای یک توافق حقوقی استاندارد استفاده کنید. همین موارد باعث طولانی شدن زمان یک توافق سرمایه گذاری خواهد شد.
پس اینکه سرمایهگذاری خطرپذیر چه مقداری انجام میشود را با مقدار پول و اعتباری که برای اینکار دردسترس است را از هم جدا کنید. ما در دولت و صندوق نوآوری قطعا تمایل داریم که سرمایهگذاری افزایش پیدا کند. اما مقایسه اینکه چقدر سرمایهگذاری واقعا انجام میشود، خودش چالش جدی است.
نهادهای متناظر ما در دنیا را هم که نگاه کنید، نسبت تسهیلات و وامی که میدهند همچنان خیلی بیشتر از میزان سرمایهگذاری خطرپذیر است. در همه دنیا همینطور است. چون وام خیلی سادهتر است. پایش و ارزیابی هم نمیخواهد. مکانیزمش هم روشن است. منظورم وامهای کمبهره است.
اما سرمایهگذاری هوشمندتر است، زمانبرتر است و در بخشهای از زنجیره، بهشدت راهگشاتر است. برای مثال کل پورتفو صندوق کانادایی متناظر ما (bdc) حدودا ۲۶میلیارد دلار است. از این پورتفو تنها حدود ۱.۳ میلیارد دلار آن سرمایهگذاری خطرپذیر است. بقیه تسهیلات است.
در SBA آمریکا این نسبت یک به ۸ است. این نسبتها منطقی است. اما در مورد حجم سرمایه هم طبیعیست که اندازه اکوسیستم را باید با تولید ناخالص داخلی کشور مقایسه کرد. از نظر دسترسی به سرمایهگذاری خطرپذیر، وضعیت ما خیلی بهتر از شاخص مقدار سرمایهگذاری خطرپذیر انجام شده است.
در مقایسه با ترکیه که فرمودید، ما تا سال ۲۰۱۷ روند مشابهی را طی کردیم. اما در سال های اخیر ترکیه رشد بسیار بالایی در این زمینه داشته که موضوع مفصل و جدایی است. اما به ظور کلی عرض من این است که بحث منابع مالی مانع اول برای توسعه این زیست بوم نیست.
یک سوال اساسی: اصلا واقعا در ایران اکوسیستم نوآوری داریم؟
ببینید در داشتن اکوسیستم شکی نیست. اما مساله این است که این اجزا کیفیت لازم را دارند یا نه؟ خیلی از اجزای اکوسیستم استارتاپی ایران، با کیفیت استانداردی را که از آنها انتظار میرود، خیلی فاصله دارند. ما ممکن است نهادهای سرمایهگذار خطرپذیر زیاد داشتهباشیم اما رفتار همه آنها مانند سرمایهگذار خطرپذیر نیست.
شتابدهنده کم نداریم اما چندتا از آنها مانند یک شتابدهنده استاندارد دوره شتابدهی را برای کسبوکارهای کوچک طی میکنند؟ همینطور بقیه اجزای اکوسیستم مانند نهادهای قانونگذاری، ارزیابی و غیره.
چرا این فاصله کیفی وجود دارد؟
نکته مهم این است که نوآوری یک فرآیند تدریجی است که یادگیری نقش مهمی در ان دارد (Learning by Doing). نوآوری و دانش توسعه کسب و کار را نمی توان با دلار خرید، با آزمون و خطا و همکاری متقابل شکل می گیرد. اکوسیستم نوآوری ما خیلی جوان است. شاید حدود یک دهه از عمر آن میگذرد.
ما همچنان داستان موفقیت (Success Story) بزرگی نداریم. داستان موفقیت، وقتی اتفاق میافتد که زنجیره شما تکمیل باشد. ما در لبه موفقیت هستیم ولی هنوز این زنجیره را تکمیل نکردهایم. ارتباطات اکوسیستم ما با بقیه دنیا و جاهایی که تجربه ۷۰ یا ۸۰ ساله دارند کم است. و همه اینها با عث می شود که کیفیت نهادها تحت تاثیر قرار گرفته و با استانداردهای موجود فاصله داشته باشد.
در انتها، مدل برگزاری دوشنبههای استارتاپی از کجا آمد و چه کمبودی را در اکوسیستم دیدید که خودتان متولی برگزاری دمو دی (Demo Day) شدید؟
دمو دی به عنوان یک رویداد، نقش مهمی در همه اکوسیستمها دارد و روشی یرای رویارویی سرمایهگذاران با ایدههای نوآورانه است. ما با برگزاری دمو دی قصد داریم این دو را به هم نزدیک کنیم.. میخواهیم اصطلاحا کمک کنیم به فرآیند «اکتشاف» برای سرمایهگذاران سنتی و دسترسی بیشتر برای سرمایه گذاران خطرپدیر.
بعلاوه تلاش می کنیم که سرمایهگذاران سنتی را وارد حوزه نوآوری کنیم. اکوسیستم نوآوری ما همچنان بستهاست و جرم کافی برای تاثیرگذاری در اقتصاد کشور را ندارد.
البته مدل برگزاری رویداد ما به این صورت است که از کارگزاران بخش خصوصی استفاده می کنیم. هرکسی میتواند کارگزار برگزاری دمو دی باشد. کاری که کارگزار می کند این است که اول فراخوان میدهد و ایدهها را جمع میکند.
در گام دوم ارزیابی اولیه را انجام میدهد و ۶ تیم را انتخاب میکند. خودش مطالعات اولیه را انجام می دهد و گزارش تهیه شده را برای سرمایهگذاران ارسال می کند و از آنها دعوت می کند که در رویداد شرکت کنند.
هفته قبل از آن هم این تیمها یک ارایه تمرینی در صندوق دارند و اشکالات آنها مشخص میشود و میروند تا خود را برای روز رویداد آماده کنند. در روز رویداد هم ما مقدار همسرمایهگذاری را مشخص می کنیم. بهاین ترتیب در روز رویداد مشخص است که سرمایهگذاران خطرپذیری که مایلند روی این تیمها سرمایهگذاری کنند چقدر اعتبار دارند و ما هم چقدر اعتبار میگذاریم.
رویداد که تمام میشود کارگزار ما کنار تیمها قرار میگیرد و کمک میکند که مذاکرات انجام شود. الان ۷ رویداد برگزار کردیم و این هفته هشتمین رویداد را برگزار خواهد شد.
مطالب مرتبط:
- ضرورت بازنگری قانون بیمه بیکاری و تبدیل آن به صندوق بیمه بیکاری
- رویداد مشاوره رایگان کسب و کار برگزار می شود
- مدیرعامل هلدینگ مالی صندوق بازنشستگی کشوری اعلام کرد:عرضه سهام مدیریت ثروت به 100 هزار بازنشسته کشوری از امروز
برچسب ها: استارت آپ ، استارتاپ ، صندوق نوآوری و شکوفایی ، علی ناظمی