۶ دلیل شکست استارتاپ ها
حدود ۵۰% از کسب و کارهای کوچک در چهار سال اول تأسیس و بیش از ۹۰% استارتاپها در بلندمدت شکست میخورند. بنیانگذاران استارتاپها برای رسیدن به قله موفقیت باید از مسیرهای پر پیچ و خمی عبور کنند و با چالشهای فراوانی روبرو شوند. با آگاهی از موانع موجود در این مسیر و آشنایی با تجارب استارتاپهای دیگر، شاید بتوان از دچار شدن به سرنوشت تلخ استارتاپ های شکست خورده جلوگیری کرد.
از نظر استارتاپها مهمترین دلیل شکست استارتاپ های ایرانی، نبود سرمایه کافی است. با توجه به نوپا بودن صنعت کارآفرینی و سرمایهگذاری خطرپذیر در ایران، تعداد کم شرکتها و صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر و همچنین چالشهای موجود برای ورود سرمایهی خارجی به دلیل تحریمهای بینالمللی، انتخاب این گزینه به عنوان مهمترین دلیل شکست استارتاپ ها توسط استارتاپها میتواند قابل درک باشد.
۱. سرمایه ناکافی
اصولاً هیچ کسب و کاری بدون دسترسی به منابع و سرمایه کافی توانایی ادامه فعالیت در بلندمدت را نخواهد داشت. استارتاپها نه تنها از این قاعده مستثنی نیستند، بلکه در مقایسه با کسب و کارهای کوچک به سرمایه خیلی بیشتری برای دستیابی به رشد زیاد و تسخیر بازار نیازمندند.
اهمیت رشد در استارتاپها به قدری زیاد است که اگر استارتاپی به درآمدزایی هم رسیده باشد، برای آن که مقیاس خود را افزایش دهد، وارد بازارهای جدیدتر شود یا به دنبال جذب کاربران بیشتری باشد، نیازمند جذب سرمایههای کلان است. این سرمایه عموماً صرف جذب نیروی انسانی ماهر، تبلیغات و زیرساختهای فناوری اطلاعات (IT) استارتاپ میشود. استارتاپهایی که نتوانند سرمایه کافی جذب کنند، دیر یا زود سرمایه موجود خود را سوزانده و محکوم به شکست خواهند بود.
۲. همتیمیهای ضعیف
یکی از باورهای رایج در دنیای استارتاپی این است که ارزش استارتاپ به ایده آن است؛ اما واقعیت نشان میدهد که ارزش ایده برابر صفر است. ارزش یک استارتاپ در دنیای واقعی کسب و کار ناشی از توانایی بنیانگذاران و اعضای تیم برای پیادهسازی آن ایده است.
یک استارتاپ هر چقدر هم که بر اساس ایدهای جدید و ناب شکل گرفته باشد، در صورت نبود تیم قوی با مجموعهای از مهارتها برای مواجهه با چالشهای فراوان کسب و کار، به احتمال زیاد شکست خواهد خورد. اعضای تیم در استارتاپها علاوه بر داشتن مهارت و دانش تخصصی، باید از نظر مهارتهای ارتباطی، ویژگیهای شخصیتی و چشمانداز و اهداف بلندمدت نیز با یکدیگر و با بنیانگذاران استارتاپ همراستا باشند.
۳. اطلاعات ناکافی از بازار
عدم اطلاع کافی از بازار موجب میشود که جامعه مخاطبان هدف و نیازهای کاربران به درستی شناسایی نشوند. شکست استارتاپ ها زمانی رخ میدهد که استارتاپ به جای رفع نیازهای بازار، به دنبال رفع نیازهای خود باشد. استارتاپی که دارای سرمایهگذاران خبره، نیروی انسانی قوی، فناوری پیشرفته و مزیت رقابتی خوبی نسبت به رقبا باشد، اما از نیازهای بازار آگاه نباشد، محصول یا خدمتی را به بازار ارائه خواهد کرد که هیچ نیازی را از کاربران خود برطرف نخواهد کرد و این مسئله منجر به شکست استارتاپ خواهد شد.
۴. مدل کسب و کار اشتباه
مدل کسب و کار نشانگر نحوه اداره استارتاپ است. در یک مدل کسب و کار دقیق، منابع درآمدی، مشتریان، مخاطبان هدف، محصولات، جزییات مالی و نیازهای سرمایهای استارتاپ مشخص شدهاند.
بنابراین اگر مدل کسب و کار به درستی طراحی نشده باشد، این احتمال وجود دارد که استارتاپ، محصول یا خدمت خیلی خوبی ارائه کند، اما مشتری کافی برای آن وجود نداشته باشد، یا ممکن است محصول به خوبی فروش رود، اما در جزییات مالی و پیشبینیهای هزینه استارتاپ اشتباهی رخ داده باشد. در نتیجه اشتباهات موجود در مدل کسب و کار استارتاپ میتوانند مستقیماً منجر به شکست استارتاپ شوند.
۵. محصول بیکیفیت
منظور از محصول بیکیفیت محصولیست که در آن به نیازها و خواستههای مشتری توجهی نشده است. ارائه محصول بیکیفیت، حتی اگر به صورت ناخودآگاه انجام شود قطعاً به شکست استارتاپ منجر خواهد شد. برخی استارتاپها برای آن که بتوانند در ابتدا و در نظر سرمایهگذاران خود را موفق جلوه دهند و یا فرصت تسخیر سهم از بازار را از رقبای خود بگیرند، منابع محدود خود را صرف توسعه محصولی بیکیفیت و با مشکلات فراوان میکنند.
این کار ممکن است در کوتاه مدت موجب جذب کاربران بیشتر و دستیابی به رشد سریع شود، اما در بلندمدت کاربران به دلیل کیفیت پایین محصول به سراغ محصولات جایگزین رقبا رفته و یا به طوری کلی محصول را کنار خواهند گذاشت که نتیجه این کار شکست استارتاپ خواهد بود.
۶. رقابت شدید یا بازاریابی ضعیف
در فضای استارتاپی به محض پدید آمدن یک ایده جدید و نشانههایی از موفقیت آن ایده در بازار، سایر افراد نیز مشتاق به ورود به بازار خواهند شد. در صورتی که موانع ورود برای بازیگران جدید کم باشد، به مرور رقبای جدیدی به بازار وارد خواهند شد که ممکن است به دلیل دسترسی آسان به سرمایه، توانایی جذب نیروی انسانی ماهر و یا تجربه موفق در اداره استارتاپهای پیشین، مزیت رقابتی استارتاپ شما را از بین برده و سهم بازار زیادی را در زمان کمی تسخیر کنند.
کاربران همواره به دنبال در دسترسترین محصول، سادهترین رابط کاربری و بیشترین ارزش خلق شده هستند. چنانچه استارتاپی به رقبای خود بیتوجه باشد و نتواند مزیت رقابتی خود را در بازار حفظ کند، احتمال کمی برای موفقیت آن وجود خواهد داشت. یکی از راههای اصلی برای جلوگیری از موفقیت رقبا و شکست استارتاپ خود، بازاریابی و تبلیغات هوشمندانه است. عدم شناسایی مشتریان و مخاطبان هدف و معرفی محصول خود به آنان میتواند در کنار رقابت شدید به شکست استارتاپ ها منجر شود.
برچسب ها: استارت آپ ، امایش سلامت سرزمین ، دکترکاربین ، شتابدهنده